رد شدن به محتوای اصلی

سخنانی از بزرگان

-نقادي كه در انتهاي ارزيابي خويش ، راه و شيوه درست را نشان نمي دهد ياوه گويي بيش نيست . ارد بزرگ

-بخش عمده ي تاريخ حدس است و بقيه تعصب. ويل دورانت

-اصولا زماني پوچي براي چيزي معنا پيدا ميكند كه بيايم براي آن ، هدفي تعريف كنيم .و اگر بدانيم هدفي در كار نيست، به پوچي هم نخواهيم رسيد . فردريش نيچه


-ناتوان ترين آدميان، آناني هستند كه نيروي بدني خويش را به رخ ديگران مي كشند . ارد بزرگ

-مهم نيست اگر زمين بخوريد، مهم دوباره برخاستن است. وينسنت لمباردي

-مفاهيم سازه هاي مغزي اند حال آنكه ايده ها مقدم بر فكر بشري هستند . در حقيقت درك مغزي ما از ايده ها

-مفهوم را مي سازند لذا مفاهيم را راهي به قلمرو ذاتها نيست . شوپنهاور


-زمين هر روز هزاران هزار گل زيبا به ما ارزاني مي دارد اما كمتر كسي زمين را مي بيند . ارد بزرگ

-انديشه هاي ما در غرفه هاي بيشمار دماغ با زنجير ناپيدا به يكديگر پيوسته اند . چون يكي از آنها بيدار شود ، هزار تاي ديگر نيز سر بر مي دارند . پوپ

-اين ذهن است كه ذهن را جلب مي كند، فقط درست ها مي آيند و ما به وسيله ناخودآگاهي هدايت مي شويم زيرا ناخودآگاه مي داند . ك.گ.يونگ


-كسي كه نداي دروني خود را مي شنود، نيازي نيست كه به سخنان بيرون گوش فرا دهد. مولانا جلال الدين بلخي

-آن چه دلخواه همه است جز تن درستي نيست ، كه اگر كسي روزي از آن محروم شد آرزويي جز بدست آوردنش ندارد . بزرگمهر


-آدم خودباور ، هيچ گاه براي رسيدن به ماديات ، ارزشهاي آدمي را زير پا نمي گذارد . ارد بزرگ

-هر جا كه عشق بزرگي خانه كرده است خشم بزرگي نيز مسكن دارد . آلن لاكين


-اجحاف نكردن و آسيب نرساندن به ديگران براي رسيدن به برابري ريشه و بنياد جامعه است ولي اين خواست نفي زندگي ست چون زندگي بهره كشيدن از ديگران است كه ناتوان ترند . فردريش نيچه

 

عهد تا اورست

http://ahdtaeverest.blogfa.com/post-27.aspx



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

جملات کاربردی

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ ارد بزرگ   هميشه به خاطر داشته باشيد که دنيا هرگز مديون شما نيست ، زيرا قبل از شما نيز وجود داشته است . جان استيل   وقتي که شما به بدبيني عادت کنيد ، بدبيني به اندازه خوشبيني مطلوب و دوست داشتني است . آرنالد بنت   پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . ارد بزرگ   زيبايي غير از اينکه نعمت خداست. دام شيطان نيز هست . فردريش نيچه   تنها زماني مي توانيد چيزي را كه ريشه هاي عميق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببينيد كه آن چيز در كار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد . جي.هيليس ميلر   شکست های زندگی ، درهای پیروزی را  می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . ارد بزرگ   خوشا به حال پيمان منشاني که وجودشان به پيرايه پاکي و شرم آراسته شده . بزرگمهر   حيات آدمي در دنيا همچون حبابي است در سطح دريا . جان راسکن   رشد آدمیان تنها زمانی پایدار خواهد بود که بر اساس شایستگی ها و...

دومين دزدى تاريخى کره از ايران با سريال جومونگ از رضا اصفهانی-احمد

بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم ! کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیل های ایرانی برای خود تاریخ می سازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد ( سزارین ) را به یانگوم منتسب کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی می سازند . سریال افسانه جومونگ ( ساخته کشور کره جنوبی ) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است . آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین بویو گذارده اند فرمانروایی ایران را هم سلسله هان نامیده اند . در تاریخ سلسله ( هان ) سواره نظام زره پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است . شجاعت پادشاه ایران مهرداد اشکانی گویای این سخن ارد بزرگ است که : برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. مهرداد دستور داد ارتش ایران بازسازی شود استراتژی نظامی خاص اشکانیان ، جنگهای نامنظم توسط کمانداران ورزیده بود که شالودهء ارتش اشکانی را تشکیل می دادند. گروههای سوارکار چالاک و کمانداران ق...

داستانک فر یاپت

اردوان (سومین پادشاه اشکانی و فرزند تیرداد یکم) پادشاه ایران از بستر بیماری برخواسته بود با تنی چند از نزدیکان ، کاخ فرمانروایی را ترک گفته و در میان مردم قدم می زد . به درمانگاه شهر که رسیدند اردوان گفت به دیدار پزشک خویش برویم و از او بخاطر آن همه زحمتی که کشیده قدردانی کنیم. چون وارد درمانگاه شد کودکی را دید که پایش زخمی شده و پزشک پایش را معالجه می نماید. مادر کودک که هنوز پادشاه را نشناخته بود با ناله به پزشک می گفت خدا پای فرزند پادشاه را اینچنین نماید تا دیگر این بلا را بر سر مردم نیاورد . پادشاه رو به زن کرده و گفت مگر فرزند شاه این بلا را بر سر کودکت آورده و مادر گفت آری کودکم در میانه کوچه بود که فرزند پادشاه فریاپت با اسب خویش چنین بلای را بر سر کودکم آورد . پادشاه گفت مگر فرزند شاه را می شناسی ؟ و زن گفت خیر ، همسایگان او را به من معرفی نمودند . پادشاه دستور داد فریاپت را بیاورند پزشک به زن اشاره نمود که این کسی که اینجاست همان پادشاه ایران است . زن فکر می کرد به خاطر حرفی که زده او را به جرم گستاخی با تیغ شمشیر به دونیم می کنند . پسر شاه ایران را آوردند و پدر به او گفت ...