رد شدن به محتوای اصلی

راهی را که در زندگی برگزیده ایم

نوشته زیر به قلم ادیب و نویسنده کشورمان مسعود اسپنتمان به نگارش در آمده است sepitemann@yahoo.com



ارد بزرگ میگوید: راهی را که در زندگی برگزیده ایم میتواند برآیند بازخورد کنش دیگران، با ما باشد. پرسش این است:
آیا ما خویشتن خویشتنیم؟
و آیا همواره باید پاسخگوی برخورد بد دیگران باشیم؟
این پرسشها را که پاسخ گفتیم، آزادی در ما بارور میشود و پس از آن آرمانی بزرگ همچون عشق به میهن در چشمه وجودمان جاری میگردد


هر واکنش و کرداری که از آدمیان در گیتی سر میزند میتواند ریشه در دو گونه کنش متفاوت داشته باشد. یکی ریشه در خویشتن باوری یا به گفته ی ارد بزرگ "خویشتن خویشی"، دیگری ریشه در کنش دیگران با ما. خویشتن خویشی، گونه ای همریشگی و هم آوایی با آنچه از آن برآمده ایم است. "خویشتن خویشی" ریشه های خود را در می یابد و با نوزایی الگوی ریشه ای خود به بازآفرینی خود میپردازد. او را کاری با گفتار دیگران نیست چرا که به خویشتن و راهی که خویشتن در آن میپوید باور دارد. او در رده ی نخست کارآفرینی قرار میگیرد، ازین رو به تنها چیزی که می اندیشد آفرینش خود است. آزادی در او بارور است، زیرا زمانی برای اندیشیدن به آنچه میتواند او را سد کند، ندارد. این منتقدان بالای گود هستند که سدها و جلوبندها را میبینند، اما او یا راهی می یابد، یا راهی میسازد، ناپلئون میگوید: تاریخ جنگهای ایران و یونان را یونانیها نوشتند که گزافه گوییشان آشکار است. و این کنایه ایست پر معنا بدین چم: ایرانیانی که در گستره ی جنگ با جهان و خویشتن پویی بودند، در راهی که برگزیده بودند، هرگز زمان نوشتن آنچه در آن غرق بودند را نمی یافتند چراکه تاریخ را بزدلان مینویسند نه کارآفرینان. و اما دومین راه، برای آنانیست که کردارشان بازخوردی از کنش دیگران است. آنها هرگز ریشه هایی که از آن بر آمده اند را در نمی یابند. به همین شوند خویشتن باوری را گم کرده اند. اگر کسی با آنها برخورد بدی داشته باشد، پاسخ آنها گزیدن راهی در جهت خشنودی کردار بد آن کس است، نه به خود غریدن و تکیه چم آورانه بر راهی که در آن میپویند.

شاید بتوان "خویشتن خویشی" و "بازخورد کنشی" ایرانیان را در تاریخ ردیابی کرد. خودباوری جمعی و خویشتن خویشی ایرانیان به روزگاری بر میگردد که ایران در نمایش جهانی قدرت، پیشاپیش همه اسب میتازاند. مردمان اهوراکیش ایران، در آن زمان، چون پیادگان آستانه ی شطرنج بازیچه ی دست سرنوشت نیستند، بلکه یاوران ایزدی در پیروزی بر اهرمند؛ شاید هم «انا الحق»گویان در پی به دست آوردن آنچه حق خود میدانند، یعنی رسیدن به پایگاه ایزدی. بی شوند نیست که دو تن از شاهان ایرانی به آسمان میتازند، یکی جمشید و دیگری کاووس [کهکشان به وارون اندیشه ی همگان از ریشه ی "کاووسان" و "کایوسان" گرفته شده نه از "کاه کشان" ]
اما بازخورد کنشی ایرانیان از زمانی میآغازد که تن و روان ایران آماج یورشهای "شمشیر و تفکر" ترک و تازی و باختری قرارگرفته است. او با ریشه هایش فاصله گرفته است، و دیگر زایایی ندارد. برترین ویژگیهایش را بر سرش ویران ساخته اند. اوج و شیبش را نشیب وانمود کرده، زیباییهایش را زشتی به دیده اورده اند؛ و او هرگز دم بر نمیزند. تا اینکه روزی، فرزندش که بیش از پدر از خویشتن خویش دور افتاده است، میشورد و از او میپرسد: پدر! آیا ما خویشتن خویشتنیم؟ و آیا همواره باید پاسخگوی برخورد بد دیگران باشیم؟
- بله فرزندم. ما خویشتن خویشتنیم. اما آن باختری میگوید .....، آن تازی میگوید ...... و سپس لکنت میگیرد و نمیتواند پاسخ دهد
اما لکنت پدر بهترین پاسخ برای فرزند است. پاسخ چیزی نیست جز این که پدر راه را اشتباه رفته است. لکنت پدر ناشی از درگیری درونی میان "خویشتن خویشتنش" با "بازخورد کنش دیگران" است.
در این میان فرزند راهی نو برمیگزیند؛ چرا که آزادی در او بارور شده است، او ریشه ی خود را درک کرده، و پس از آن آرمانی بزرگ همچون عشق به میهن [عشق به چیزی که از آن برآمده است] در چشمه هستیش روان میشود.
از آن پس، او برخورد بد خاور و باختر را به حساب بدکرداری و بد ریشگی خود آنها میگذارد نه بیچارگی و بیماری تن فرهنگی خود. او با آینه و آینک خود به آکهای خود مینگرد.



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

جملات قصار حکیمانه

موسیقی؛ صدای خداست. پور سینا سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . ارد بزرگ آز مایه نگرانی و تشویش خاطر است .  بزرگمهر برای غلبه بر تعلل در کار ، قبل از شروع ، با تهیه لیستی از تمام مراحل انجام کار خود را کاملا آماده کنید . برایان تریسی       راز جوانی من در این است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیریم . سولون ماخذ : http://sud.ir/article4476.html

*آدمیان*

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *آدمیان* ● بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ ● فرگرد آدمیان ● در دنیا انواع انسانها زیادی با فرهنگهای وآداب وسنن ودین های متفاوت واندیشه هاوطرز فکرهای گوناگون , پید میشوند کهدرزندگی فردی یک شخص شاید تا پایان عمر آشنائی بااین افرادواینگونه فرهنگها واندیشه هابصورت شخصی ممکن نباشدوانسانی حتی تاپایان عمردر جنگلی یا منطقه ای دور افتاده یا آبدی کوچ وروستائی بدنیا آمده همانجا زندگی کرده وبدون خروج از آن دنیای فانی راترک گوید ولی آنچه که انسانها رادر شناخت با یکدیگروآشنائی با یکدیگردر همه ی زمینه های معنوی ومادی وذهنی وفکری نزدیکرده است وجود کتابها ورسانه ها وگاه سفرهای عده ای وبازگشت مجدد آنانبه کشور وشهر خود وهمچنین امروزه اینترنت بوده است والبته باید این مطلب نیز در نظر گرفته شود که راسانه ها(روزنانه ومجله ورادیو تلوزیون وهمچنین کتاب )به تنهائی قادر نیستند تمامی علوم وتمامی زیر وبم های زندگی آدمیان را چه توسط کتاب وچه توسط رسانه ها بطور کاملی برای دیگر مردمان باز گشائی کند وبسیاری چیزها نیز از تجربه های فردی وعینی با ارتباط بادیگر مردمان

سخنان بزرگان

آموزگاری ، عشق است چنین جایگاهی هیچگاه به دست غیر مباد. ارد بزرگ بخیل برای ثروت خود نگهبان است و برای ارث انباردار . بزرگمهر مرور زمان به خودی خود بسیاری از نگرانی ها را از بین می برد . دیل كارنگی استوارترین پیمانها آنهایست كه با اندیشه مان پذیرفته ایم . ارد بزرگ هر چه نور بیشتر باشد ، سایه عمیق تر است . گوته همه زیبایی های بی پیرایه ازعشق سرچشمه می گیرند،اماعشق از چه چیز سرچشمه می گیرد؟ عشق از جنس چیست ؟ این فرا طبیعی از كدامین طبیعت جاری شده است؟ زیبایی زاده ی عشق است. عشق زاده ی توجه و اعتناست ، توجه ای ساده به ساده ها . توجه ای متواضعانه به هر آنچه كه متواضع و بی پیرایه است . توجه ای زنده به همه ی زندگی ها . بوبن تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یك هنجار همیشگی است . ارد بزرگ با تقوی و خوبی میتوان سعادت آفرید . زنون برای شب پیری در روز جوانی چراغی باید تهیه كرد . پلوتارك برای پرش های بلند ، گاهی نیاز است چند گامی پس رویم . ارد بزرگ زمانی‌ كه‌ همسرم‌ با من‌ است‌، حاضر نیستم‌ فقر و تنگدستی‌ خود را با تمول‌ معاوضه‌ كنم‌ و او را از دست‌ بدهم ‌. بوستر انسان همچون رودخا