رد شدن به محتوای اصلی

دیدگاه مسعود اسپنتمان درباره فلسفه ارد بزرگ (پیمان)

ارد بزرگ می گوید : پیمان با دستها و کاغذها بسته نمی شود پیمانها را با چشم ها حک می کنند.

استوارترین پیمان ها آنهاییست که با اندیشه مان پذیرفته ایم

پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد / گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان (جافظ)

پیمان برگرفته شده از دو بخشِ (پت + مان) است که میتواند در چِمِ "با اندیشه" یا "با منش"، باشد.

پیمان ها چارچوب هایی هستند از همه ی توتمها و تابوها و آداب و آیینهایی که آدمیان برای پاسبانی از علاقه مندیهای خویش در برابر یکپارچه سازیهای بیرونی، ساختارده اند. پیمانها قراردادهای نانوشته ای هستند که به جای آوردن آنها همنوایی و همبری و دادگری در هاژه را موجب میشود.

پیمان در خُردترین بخش گیتی تا کلان ترین بخش آن کاربرد دارد. چنین قراردادی، میتواند میان آدمی با خویشتن بسته شود، یا در بخشی بزرگتر چون دو کشور یا میان همه ی آدمیان گیتی. نکته ی آشکار این است که برای بسته شدن پیمان، هستیِ کمینه دو تنواره یا بیش از آن بایسته است.

پایگاه پیمان (مِهر) میان دو همسر بیست، میان دو همکار سی، میان دو خویشاوند چهل، میان دو همسایه پنجاه، ...، میان دو شاگرد و آموزگار هفتاد، .......، میان پدر و مادر با پسر صد، میان مردم دو کشور هزار، و میان پیروان دین مزدایی ده هزار است.مهر اینچنین پیروز است(مهریشت کرده ی 29م بند 116 و117؛ اوستای جلیل دوستخواه)

برای پاسداری از قراردادهای نوشته شده، نیروی فرادستی چون دولت نیاز است تا قراردادشکن را بر اساس قوانین نوشته شده پادافره دهد. جزای قراردادشکن بر اساس میل هاژمان یا خواسته ی دولت میتواند سخت یا آسان باشد. چنین پادافرهی بر اساس گونه ی بِزِهکاری گوناگون است، همچنین میتوان آن را با پول یا دارایی پرداخت کرد.

در برابر با قراردادهای نوشته، "پیمان" ها بر روح و چشم آدمی حک میشوند. پیمانها در جایی جز روان و وجدان آدمی جای ندارند، از این رو فرد را نخست در برابر "وجدان" خویش مسئول میسازند. در چنین قرارداد نانوشته ای، خویشکاری هر کسی، در پاسبانی از پیمان خویش است.

پادافره "پیمان شکن" از جزای کسی که شکننده ی قرارداد است سنگین تر میباشد، زیرا قراردادها جلوی چشم آدمیان هستند و نمیتوان مستقیم آنها را انکار کرد، پادافره کسی که قراردادها را زیرِ پا میگذارد نیز از کارشکنی او مایه میگیرد نه از اثبات مستقیمِ دروغ وی. اما چون پیمانها همواره میانِ دو تنواره بسته میشوند، چنانچه کسی پیمان شکنی کند، و بِزِه او آشکار شود، داوری بر این خواهد بود که او دروغ گفته است. همه ی آنچه گفتیم بدانجا باز میگردد که قراردادها و پیمانها هر دو، گونه ای "پیوند" هستند. با این تفاوت که بارِ پیوندیِ قرارداد بر روی جزئیات نوشته شده در آن است، در حالی که بارِ پیوندیِ پیمان بر روی خود پیمان است. به گفته ی دیگر، قراردادها آشکارا و بند به بند همه چیز را پوشش داده اند، و اگر کسی از کوچکترین بند آن سرپیچی کند بر اساس همان بند و پادافره برابر با آن که گاهی در خود قرارداد نوشته شده جزا میبیند، اما در پیمانها هرکس از کوچکترین بندِ پیمان سرپیچی کند گویا از همه ی پیمان سرپیچی کرده، چنین کسی چه پیمان کوچک باشد و چه بزرگ، دروغزن و شایسته ی پادافرهی بزرگ دانسته میشود.

به ویژه در اندیشه ی نیک و بد اخلاقی ایرانیان کهن، که "پیمان"، ریشه در مینوی راستی داشت. "پیمان بانی" در اندیشه ی ایرانیان کهن همسان بود با اَشَوَنی یا راست اندیشی، راست گفتاری، راست کرداری. همانگونه "پیمان شکنی" همسان بود با درُوَندی یا بدکرداری و دروغگویی.

در اوستا پیمان شکنی یکی از شاخه های دروغ شمرده شده است و پیمان شکن را با دروغگو در یک رده جایگذاری کرده آن را میترو دروج Mithro-druj (در پهلوی) یا میترو زیا Mithro-zya و گاهی میترو ائوجنگه mithro-aujangha مینامند و هر واژه در چم ناراست و پیمان شکن آمده است.

ارزش پیمان شکن به اندازه ی کفن هم نیست (اُرُد بزرگ)

جوانان ایران بی اندازه به دروغ و ناسپاسی و نیرنگ نفرین گو هستند و هرگز پیمان شکنی از ایشان دیده نمیشود و این ویژگی آنها شوندگر شده است تا یونانیان با شگفتی و ارزشمندی به آنان بنگرند (گزنفون Xenophon)

بر سر تفاوت میان "پیمان و قرارداد"، گفتمانهای فلسفی بسیاری پای گرفته است. ریشه ی فلسفی این گفتارها به مناظره های سقراط نیز کشیده شده است. گلاوکن به وارون سقراط برین باور است که آدمیان قانونها و قراردادها را بنیان مینهند تا آن را پایمال کنند. او چوپانی را نمونه می آورد که همگان او را مردی نیک میدانند. اما او با نادیدنی گشتن، به کوشک پادشاه رفته، با زنش همخوابه میگردد، او را میکشد و جای وی را میگیرد، و از گفتن داستان هوده میگیرد: آدمیان به شوند آن قرارداد میبندند یا قانونگذاری میکنند تا آنها را نقض کنند. نیچه نیز قانونگذاری در دموکراسی ها را از گونه ی قانونهای ساخته شده به دست بردگان میداند.

پیمانها به گونه های گوناگون برگزار میشوند. سبیل گرو گذاشتن یکی از شیوه های برگزاری پیمان است.برای سبیل گرو گذاشتن، پیمان بند، چشم در چشم سوی دیگرِ پیمان تکه ای سبیل خود را به وی میدهد و بدین سان با وی عهد میبندد تا پیمان شکنی نکند.

پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید، دمی درباره ی توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید (اُرُد بزرگ)

وندیداد فرگِرد چهارم: اهورامزدا میگوید: شمار پیمانهای من شش است:

نخست گفتار پیمان– دوم دست پیمان– سوم گوسفند پیمان– چهارم گاو پیمان– پنجم مردم پیمان– ششم کشتزار پیمان

در میان پارتها رسم است که در زمان بستن پیمان به یکدیگر دست میدهند. آنان بی اندازه به نگاهبانی از پیمانهای خویش علاقمندند (جوزفس Josephus)

در ایران هنگامی که دو تن از دوستان به هم میرسند به یکدیگر دست میدهند و با این کار به یکدیگر نشان میدهند آماده اند تا آنچه شایسته است برای نگاهبانی از پیمان دوستی خویش انجام دهند.

یا آنکه در داستان رستم و تهمینه ی شاهنامه، پس از آن شبِ تیره یِ دیریاز که در دو دلداده در آغوش هم میخوابند، فردا رستم از تهمینه جدا میگردد، اگر تهمینه در اندیشه ی پیمانشکنی به رستم باشد، هیچ قراردادی جلوی او را در این کار نخواهد گرفت، اما مردم دیرین ایران، آماده اند تا بمیرند ولی پیمان شکنی نکنند:

تو را ام کنون گر بخواهی مرا / نبیند جز این مرغ و ماهی مرا

پیوند پاک ، پیوندی ابدی است (اُرُد بزرگ) .....

آدمیانی که پیمانها را پاس میدارند سه دسته هستند:

- فرودستانی که از ترس "پادافرهِ زمینی" پیمان خویش را نگه میدارند

- دیندارانی که از ترس "پادافره آسمانی" پیمان خویش را نگه میدارند

- والاتبارانی که بر سر نگاهبانی از "نام خویش" پیمان بانی میکنند

از آنجا که در اندیشه ی ایرانی، به ویژه در شاهنامه "پیمان بانی" جایگاهی والا دارد. پهلوانان و مردم در شاهنامه، با زنجیره ی قانون به یکدیگر زنجیر نمیشوند، بلکه خویشتن پاسبان نگاهداشت از پیمانها و قانونها هستند. تامس هابز در کتاب لویاتان، پیمانبانی بر سر نامخواهی را ویژگی والاتباران و نه توده فرودست میداند ازین رو در ایران، پیمان بانی را در میان پهلوانان، ویژه تر، می یابیم.

پشتیبانی انجام پیمانها در ایران کهن بر گردن، آیین مهر، و خدای آن "میترا" که با هزار چشم مردم را میپاید که مبادا پیمان شکنی کنند می باشد. آیین مهر که ردپای آن را حتا امروز در آیین زورخانه و سنت سبیل گرو گذاشتن میبینیم، به مردمان می آموزد فراتر از هر اجبار در پیروی از هر قانونی، خود ضامن انجام پیمانهای خویش با دیگران باشند.

فرشته ی مهر از خانه ای که جایگاه پیمان شکنان؛مهر دُروجان؛ است با نفرین روی برگرداند (مهر یشت 5-19)

در ایران برای پیمان شکنان، پادافره سخت گذاشته شده است (امیان Ammian)

در ایران باستان، برای آزمودن راستی در پیمان ، دو گونه آزمون برگزار میشده است، وَرِ گرم و وَرِ سرد.

ور گرم شامل ریختن سرب گداخته بر روی سینه ی بزهکار برای شناسایی گناهکاری یا بیگناهی او است.

همچنین گذشتن از آتش یکی دیگر از ورهای گرم است که نمونه ی آن رادر داستان سیاوش در شاهنامه میبینیم.

سیاوش بر آن کوهِ آتش بتاخت / نشد تنگدل، جنگِ آتش بساخت

یکی دست با دیدگان پر ز خون / که تا او ز آتش کی آید بُرون

چو او را بدیدند برخاست غو / که آمد ز آتش بُرون شاهِ نو

یکی دیگر از تفاوتهای پیمان و قرارداد در شکسته ناشدنی بودن پیمانهاست. در قراردادها اگر یک سوی آن یکی از بندهای قرارداد را زیر پا بگذارد قرارداد شکسته میشود اما در پیمان چنانچه یکی از دو سوی پیمان بسته، آن را بشکند، برای سوی دیگر همچنان بایا است که پیمان بانی کند:

ای سپیتمان! پیمان شکن سراسر کشور را ویران میکند... مبادا که پیمان بشکنی؛ نه آن پیمان که با یک پیمان شکن و دروغزن بسته ای، و نه آن پیمان که با یک اَشَوَن و راست کردار بسته ای؛ چون "پیمان با هر دوی آنان درست است" خواه با درُوَند خواه با اَشَوَن (مهریشت؛ کرده ی یکم بند 2؛ اوستای جلیل دوستخواه)

زمانی یکی از سرکشان با پیمان شکنی بر شاه شوریده و برادر اردشیر را زخمی زده بود، خواهر شاه در اندیشه ی پادافره دادن او برآمد. در این زمان یکی از سرداران ایرانی با نام مگابیزو Megabyzes پادشاه و خواهر شاه را خرسند گردانید تا سرکشی او را پادافره ندهند. زیرا در گذشته با او پیمان بسته شده است و اگرچه این پیمان نامه با یک نفر سرکش و پیمان شکن بسته شده است، اما برای نگاهبانی از جایگاه پیمان از پادافره او باید خودداری کرد (کتزیاس Ctesias تاریخ نگار یونانی)

خانه های هراس انگیز ویران گردد و از انسان تهی ماند، کاشانه هایی که پیمان شکنان و دروغ پرستان و کشندگان پاکدینان در آنها بسر میبرند (مهر یشت 9-38)

در سنگنبشته تاق بستان نزدیک کرمانشاه نگاره ی میترا دیده میشود که در زمان تاجگذاری اردشیر دوم ساسانی (379-380 میلادی) گواهِ آیین است.


مسعود اسپنتمان

sepitemann@yahoo.com


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

دومين دزدى تاريخى کره از ايران با سريال جومونگ از رضا اصفهانی-احمد

بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم ! کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیل های ایرانی برای خود تاریخ می سازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد ( سزارین ) را به یانگوم منتسب کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی می سازند . سریال افسانه جومونگ ( ساخته کشور کره جنوبی ) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است . آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین بویو گذارده اند فرمانروایی ایران را هم سلسله هان نامیده اند . در تاریخ سلسله ( هان ) سواره نظام زره پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است . شجاعت پادشاه ایران مهرداد اشکانی گویای این سخن ارد بزرگ است که : برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. مهرداد دستور داد ارتش ایران بازسازی شود استراتژی نظامی خاص اشکانیان ، جنگهای نامنظم توسط کمانداران ورزیده بود که شالودهء ارتش اشکانی را تشکیل می دادند. گروههای سوارکار چالاک و کمانداران ق

اسامی مشاهیر و نامداران 30 استان ایران

بسم الله الرحمن الرحیم اسامی مشاهیر و نامداران 30 استان ایران 1- تهران - محمد زکریای رازی ۲- خراسان رضوی - حکیم فردوسی ۳- اصفهان - محمود فرشچیان ۴- آذربایجان شرقی - ستارخان ۵- فارس - سعدی ۶- خوزستان - احمد محمود ۷- قم - شیخ کلینی ۸- کرمانشاه - شهرام ناظری ۹- آذربایجان غربی - مسعود پزشکیان ۱۰- سیستان و بلوچستان - یعقوب لیث صفاری ۱۱- گیلان - مجید سمیعی ۱۲- کرمان - هوشنگ مرادی کرمانی ۱۳- همدان - بابا طاهر ۱۴- مرکزی - امام خمینی ۱۵- یزد - محمد علی اسلامی ندوشن ۱۶- اردبیل - علی دایی ۱۷- هرمزگان - ناصر عبداللهی ۱۸- قزوین - عبید زاکانی ۱۹- زنجان - شهاب‌الدین سهروردی ۲۰- لرستان - عبد الحسین زرین کوب ۲۱- کردستان - بهمن قبادی ۲۲- گلستان - عنصرالمعالی کیکاوس ۲۳- مازندران - رضاخان ۲۴- خراسان شمالی - اُرُد بزرگ ۲۵- بوشهر - رئیس‌علی دلواری ۲۶- خراسان جنوبی - محمدحسن گنجی ۲۷- ایلام - مجتبی ملکی ۲۸- چهارمحال و بختیاری - سردار اسعد ۲۹- سمنان - محمود احمدی نژاد ۳۰- کهگیلویه و بویراحمد - حسین پناهی منبع : زینب اراکی

دوست از نگاه بزرگان

بهترين دوست هيچ گاه هماورد و دشمن خويش را کوچک مپندار چون او بهترين دوست توست او انگيزه پيشرفت و پويش مي دهد . ارد بزرگ ابله ترين دوستان ابله ترين دوستان ما، خطرناک ترين دشمنان هستند.سقراط دوست يا برادر پرسيدم دوست بهتر است يا برادر ؟ گفت دوست برادري است که انسان مطابق ميل خود انتخاب مي کند . اميل فاگو شر دوست خدايا ! مرا از دوستانم محافظت بفرما . چون مي دانم چگونه خويشتن را در مقابل دشمنانم حفظ كنم ! . ولتر نابودي زمان دوستان فراوان نشان دهنده کاميابي در زندگي نيست ، بلکه نشان نابودي زمان ، به گونه اي گسترده است. ارد بزرگ رابطه دشمن و دوست آنکه از دشمن داشتن مي ترسد ، هرگز دوست واقعي نخواهد داشت . هزلت دوست واقعي دوست واقعي کسي است که دستهاي تو را بگيرد ولي قلب ترا لمس کند . مارکز تاثیر دوست صفات هر کس مربوط به محسنات و نقايص اخلاقي دوستان اوست. کارلايل رفیق بازی هرگز بخاطر دوستت ، از انجام وظيفه اي چشم مپوش. سن لانبر نگه داشتن دوست دوست مثل پول ، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسان تر است. باتلر توبیخ دوست دوستان را در خلوت توبيخ کن و در ملاءعام تحسين . اسکاروايلد بعضی بعضي ها طوري هس